معماری چیست ؟

معماری چیست ؟

معماری کلمه ای آشنا برای همه است، آیا کسی واقعا معنای و تعریف معماری را می داند از معماری تعریفهای زیادی بزرگان این هنر و فن ارائه داده اند همچون« معماری هنر خلق فضاست»و... اما میخواهیم ما در این جا نه به تعریف معماری پرداخته و نه کلمه معماری را تشریح کنیم ما سعی بر ان داریم که در این چند سطر نظری بر واقعیت معماری داشته باشیم .که مسلما در آن صورت مفخوم و تعریفی درست را شاید بتوانیم از معماری داشته باشیم .

زمانی که از معماری سخنی به میان می آید به درنگ به فکر هنر های مجسمه سازی و نقاشی می افتیم حال این سوال این جا مطرح است که آ یا معماری هنری است، که همچون مجسمه سازی به پر دازش و شکل دادن مواد در راستای اهداف هنر مند است؟ یا همچون نقاشی حرکتهایی از مداد و رنگ است که از مغز انسانی تراوش میکند ؟ به راستی معماری را باید از چه بعدی دید و چگونه با آن بر خورد داشت ؟ آیا معماری هم همچون بقیه هنر های در عالم هنر مخصوصا در دنیای امروز مورد بررسی قرار گرفته است ؟ مسلما هنر معماری احتیاج به فن وعلم حساب شده ای دارد که لازم اجرا باشد.، اما ما باید در معماری به حالت پلاستیک ان توجه کنیم؟ یعنی به فرم و حالتی که معمار همچون یک جراح زیبایی به فرم و شکل صورت انسانها میدهد ؟ یا به رنگ و جنبه زیبای شناسانه که همچون آرایشگری بر روی آن انجام میگردد ؟ مسلما معماری هیچ یک از مطالبی که ارائه شد معماری نیست هر چند در راستای اهدافی که معماری به دنبال دارد این کارها جزء ابزار کاری آن می باشد و از آنها استفاده میگردد.
از آنچه که تا به حال گفتیم و کمی تامل نسبت به کار بردی بودن معماری به عنوان یک هنر در می یابیم که معماری هر چند همچون مجسمه سازی است اما مجسمه ای که نمی توان آن را از دید پرنده دید و می توان بر خلاف مجسمه در داخل آن سیر کرد و تحت تاثیر فضاهای درونی آن قرار گرفت و هر چند هر دیواره آن یک تابلو نقاشی است اما تابلویی که به آسانی قابل تغییر نیست و همیشه فضای اطراف خود را تحت تاثیر قرار میدهد . در واقع همانطور که برونزوی گفته است بهتر است که معماری را هنر خلق فضا بدانیم اما مسئله دیگری که در این جا مطرح میگردد این موضوع است که معماری جزئی از تاریخ نیز هست و بیان کننده و روز شماری از تاریخ است چون که بسیاری از آثار به جا مانده از گذشته که تحت عمل باستانشناسی قرار گرفته و تحت مطالعه قرار گرفته بسیاری از عقاید و فرهنگهای مختلف ملل گذشته را برای جامع امروز معرفی می کند که با توجه به این جنبه معماری این تعریف از معماری که معماری دفتر ثبت تاریخ بشری است توسط اونوره دوبالزاک ارایه می شود که از پیروان و معتقدان این تفکر خاص می توان به پوپ، گیدیون ، گدار ، و ویلبر اشاره کرد که به بررسی و مطالعه آثار به جا مانده از معماری نموده اند و آنها را به جامعه جهانی معرفی کردند. شاید بپرسید پس ساختن و هنر ساختن که جزء جدا نشدنی از معماری است در معماری و تعریف آن چه تاثیری دارد؟ که بر اساس طرح این سوال است که جمله در باره معماری چنین بیان میگردد معماری را نیز هنری برای ساختن و محصور نمودن بنا تعریف کرد که بسیار مقبول و پسندیده هم نیست که این تعریف را برای معماری به کار برد اما مسلما معماری از آنچه در بالا گفته شد باید دارای تعریفی پویا تر و جامع تر نیز باشد که آن تعریف را از زبان اندیشمند فرهیخته آقای دلاولپه تاحدودی می توان ارائه کرد .
در واقع برای همزمان به میان آوردن دو معنای خاص معماری یعنی هنری و فنی بودن آن را در تعریف گالوانو دلاولپه میتوان یافت و معماری را به معنای خاص-آن جا که معماری را فضای ساخته شده ،سفت شده ،تناور شده یا تجسد یافته می دانیم – و جامع آن بدانیم .

دلاولپه می گوید « معماری ایده ها و ارزشهایی را به وسیله منظومه ای از عناصر بصری بیان میکند ».
در باره تعریف و تفسیر جمله ای که در بالا ارایه شد دکتر فلامکی در «کتاب شکل گیری معماری در تجارب ایران و غرب» چنین بیان میکند :

« در این تعریف دوست داریم به وجود پنج عنصری توجه دهیم که شناخت رابطه های مقتابلشان به دریاف روحیه اصلی و اساسی آن – که میتوانیم پویا بنامیم – راه خواهد داد. این عناصر ، به ترتیبی که در تعریف آمده اند ، عبارت اند از:

الف: ایده ها ،
فکرها یا نظریه هایی که از راه کار برد ابزار کالبدی در فضا، در معماری اعمال می شود .
ب : ارزشها ،
پس از گذر از فر هنگ و اندیشه های فعال و تعیین رجحان هایی الزامی ، « رجحان مرکب» ، از سوی سازنده بنا به شمار می آیند و در فضای تناور شده منظور میشود .
پ: سیستم ،
به عامل ها و به متغییر هایی که در جهان اندازه ها و پیوندها و چندی ها و چونی ها وجود دارند ، به شکلی منظم و یا بر اساس رده بندی و اندیشده شده و ارزیابی شده می نگرد.
ت: علائم بصری ،
که هم ابزار کالبدی زندگی و اقعی و حقیقی اند و هم در داخل و نیز خارج ، زیست می شوند و به کمک هندسه و فضا ی هندسی نیز فهم تواننند شد و یکی از سر فصل های اصلی کار تدوین فضا محسوب می آیند.
ث: بیان ،
با توجه به این که هر ترکیب و هر ردیف سازی ابزار کالبدی یا علائم بصری را آهنگی را ، در جایگزین کردن چیزی در مکان و در زمان ، مفهومی و پیامی ؛ و ابزار هر معنا و پیام را، در جمع انسانها ، اندیشه ای است که از خود آنان گرفته می شود تا همراه با ظرافت و لطف و یا ترنمی هنوز پیش به خود آنان باز پس داده شود .»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد